دستت را به من بده
نترس،
با هـم خواهـیم پَرید
حضـور و حیات و حوصلهی من، از تو،
درد و بلا و بی کسیهای تو، از من!
تنها یعنی...
پایین میز تحریرت بشینی و به دیوار تیکه بدی...
بعض کنی...
به دیوار خیره بشی...
بعد کمک کمک چشماتو ببندی و بگی اگه بود...
اگه حرفاش بود...
اگه آغوشش بود...
من الان اینجور نبودم...
آخرشم تو دلت بگی:غصه نخور زمان درستش میکنه...
گاهی دلم تنگ میشود به تمام دلایلی که نیستی!!
به اجبار آرام میگیرم !
چه اجبار تلخی .......
یه وقت به سرت نزند! که شعرهایم را بتکانی...
چرا که رسوا خواهم شد...!
و همه خواهند دید!!
لحظه لحظه تو را “میان واژه هایم”!!!...
شهـــامــت مــی خواهــد
ســـــرد بــاشــی…
و گــرم لبخنــد بزنـــی ..!
آدم وقتی یه حس تکرار نشدنی رو با یکی تجربه میکنه...
دیگه اون حس رو با هیچکس دیگه ای نمیتونه تجربه کنه !
بعضی حس ها خاص و ناب هستند …
مثل بعضی آدم ها !
تو وخاموشیه تک چراغ دلم,
هنوز خالیه جای چشمای تو
..توو هر لحظه که میشکنه بغض من...
چقد خالیه جای حرفای تو..
چقد سعی کردم ولی لحظه ای
,به جز گریه چیزی نصیبم نشد,,
توو هر لحظه سعی کردم اما یه کم....
علاقم به چشمای تو کم نشد...
نشد تا به خاموشی عادت کنم,
شبامو چراغ تو راحت نزاشت..
تو گفتی برم تا دل نور ماه
ولی دل هوای خیانت نداشت..
یادت را از من نگیر!
بگذار من هم مثل سهراب بگویم :
دلخوشی ها کم نیست....
دلم برای ان روزها تنگ شده...
چقدر حرف که نگفته نگفته لقمه لقمه خوردیمشان تا ازخالی مردمک هایم وقتی که تونیستی قطره قطره بیرون بریزد!
روزی تمام عاشقانه هایم را جمع میکنم
میگذارم دم باغچۀ دلتنگی...
میدانم اگر دفنشان کنم،درختی خواهد روئید از یاد تو...
که زیر سایه اش میتوانم خستگیهای این دل بی درمان را در کرد...
«با کمی اقتباس از ذهن خسته ام»
تو چه مکارانه سخن میگفتی
من چه خالصانه عاشقت میشدم...
اینس رسم وفا عایا..
وقتی که مرا دور میزنی یادت باشد که عشق را در میدان من اموختیو ...دوباره به من خواهی رسید...
4jok.com
98cloob.ir